پدر بزگم مشهدي محمد حسيني تركاني كه مرد خير خواهي بود، با آنكه در تهران بود ولي در امورات محلي و كمك به اهالي روستا از هيچ كوششي دريغ نمي كرد.
از باغ انگوري كه داشت در فصل تابستان از انگور عسگري و گلابي و ....، تقريباً بيشتر مردم تركان و تعدادي از آفتابدري ها بهره مي بردند.
روزي هم تصميم گرفت براي استفاده عموم درخت توت را در حاشيه مسجد تركان كشت كند و اين درختان امروز تنومند شده و در ضلع شمالي مسجد تركان قد علم كرده اند و رهگذران و اهالي از ميوه ي اين درخت تناول مي كنند و براي شادي روحش فاتحه اي مي خوانند.
در نوروز يكي از سال ها به تهران رفتيم . يادش بخير همه ي دايي ها ( حاج حسن آقا، حاج عليرضا، دايي قنبر -دايي سلمان و دايي چراغعلي - عمو محسن - آقا ي كشتكار ) هر كه در تهران بود با خانواده در خانه ي پدر بزرگ جمع شدند. صفاي خاصي داشت. سال نو آغاز شد. پدر بزرگ و دايي ها به من و بقيه بچه ها عيدي دادند. ناهار و شام رو دور هم بوديم. و روز بعد به نوبت خونه ي بقيه فاميل ها عيد ديدني كرديم. و ما با خاطره خوبي در اواخر تعطيلات نوروز به الموت برگشتيم.
:: بازدید از این مطلب : 554
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13